༺࿇🤍࿇༻

من بار "سفر" بستم از "محشرِ" آغوشت
از "ساحرهٔ" چشمت، لب‌های غَزل‌نوشَت

دنبالِ کمی‌"مرهمْ" بر "داغِ" دلِ خسته،
یک‌بوسه بِه‌رَسمِ‌ عِشقْْ کولیِ فراموشت

#بنفشه_انصارے_پرتــو

@partopoem